مرضیه دانیالی ::
شنبه 86/1/4 ساعت 5:43 عصر
نمی دونم چرا، اما یه دفه هوس کردم کاسه کوزمو جمع کنم پاشم بیام اینجا. نه اینکه جای قبلی دلمو زده باشه ها، نه، اما خوب من اینجوریم دیگه کاریش نمیشه کرد!!! از بچگیم همینطوری بودم، یه جا بند نمیشدم. یادمه اونوقتا هر موقع با خانواده می رفتیم بیرون از بس این وَر اون وَر می پریدم و وَرجه وورجه می کردم بابام بهم می گفت: بچه مگه تو نمی تونی راه راستتو بری؟؟؟ بعد رو به مامانم می گفت این بچه بزرگ بشه چی میشه؟ خدا آخر عاقبتِ ما رو بخیر کنه...
الآن که نگاه می کنم می بینم حق با بابام بود، من واقعاً نمی تونم یه مسیرو مستقیم و بی جهش و پرش طی کنم! البته امیدوارم تو همه ی مسائل اینجوری نباشم!!!!!!
بگذریم، یه آدرس عوض کردن این همه شرح و توضیح نداشت. خلاصه خواستم بگم ما اومدیم اینجا بنده نوازی می کنید اگه اینجا هم به ما سر بزنید. یا حق.
تدبیر دوای درد ما کن()