دست كم هر شب منم فرهاد تو / واي از دست تو و بيداد تو.
ياد داري چند شب پيشت چنان / در همانجايي كه بودي ميهمان.
گفتمت از ما كراني كرده اي / پير گشتي يا جواني كرده اي.
پير يعني در تو نبود حال و قال/ تا بپرسي از من و احوال و حال.
هم جواني يعني اي آرام جان/ دلبري را پيشه كردي بي گمان.
با همه احوال من دل در كفم/ گر صف عشق است من اول صفم.
كي گذارم تا كه از دستم روي/ اي سپهر عاشقان را مينوي.
من همينجايم كه ميداني بيا/ چند گاهي در كنارم آشنا.