نوشتي لا تادبني حبيبم / تعذبني صحيح است اي طبيبم
اگر نيكو نگر باشي خدايت / ادب را در وجودت كرده آيت.
خدا با همچو تو دلدار نازي/ كه با ما ميكني اينگونه بازي.
چه بايد سازد اي دلدار مهوش/ چو اينسان ميكني دل را مشوش/
فقط بايد عذابي سخت دايم/ تو را در خويش در گيرد مداوم.
پس از آن است تا بايد كه گويي/ به لحني زار و نازك همچو مويي.
تو را مي خوانم اي پروردگارم/ الهي لا تعذبني بنارم.