خموشي پيشه كردم درد ديدم/تو را از عشق و خود دلسرد ديدم.
همانم كو مرا از خويش راندي/به خاك سرد بدبختي نشاندي.
ز مستي شيشه شادي شكستي /ندانستي در اميد بستي.
تمامم ، اي تمامي نويدم/تمامي تو را در خويش ديدم.
ولي با اينهمه تنهاتريني/به چشمان نحيفم بهتريني.
بيا بار دگر با من عجين باش/مرا و عشق را ياري قرين باش.